گم شدم توی غباری که تو را با خود برد
دست های شب تاری که تو را با خود برد
نیمکت،مرد غریبه،دو-سه تا شاخه ی گل
ساعت پنج،قراری که تو را با خود برد!
ریل با یاد تو فرسود و در گوش من است
ضرب آهنگ قطاری که تو را با خود برد
ماهکم،شب نشده از لب بام افتادی
توی دستان مداری که تو را با خود برد
تو کجا خانه ی پاییز کجا ؟!...نه برگرد
ای پرستوی بهاری«که؟» تو را با خود برد؟!
"علی ارجمند"
دیگر اشعار : علی ارجمند
نویسنده :