سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 228 ، بازدید دیروز: 377 ، کل بازدیدها: 12926974


صفحه نخست      

سیب آن زمان که سرخ شود سیب است

بدست علیرضا بابایی در دسته بابک دولتی تاریخ : 93/7/9 ساعت : 2:8 عصر

 

خاتون ! خودم کتیبه ای از آهم ، دیگر ز تو ملال نمی خواهم

حرفی بزن سکوت تو پیرم کرد ، من واژه های لال نمی خواهم

تردیدی آن چنان که تو می دانی ، مثل خوره به جان من افتاده ست

چیزی بگو که دلخوشی ام باشد ، تقدیر و احتمال نمی خواهم

با این چنین تبسم کمرنگی ، برگشتنت قشنگ نخواهد بود

سیب آن زمان که سرخ شود سیب است ، من هدیه های کال نمی خواهم

روزی دلت گرفت و گمان کردی ، وقتش رسیده است که برگردی

پای همان درخت اساطیری ، تقویم ماه و سال نمی خواهم

من دلخوشم به این که کنار تو ، یک عمر آشنای قفس باشم

پرواز را ز یاد نخواهم برد ، اما دوباره بال نمی خواهم

آری ، اگر به خویش قبولاندم ، تو رفته ای و باز نخواهی گشت

دل می دهم به هر چه که باداباد ! از مرگ هم مجال نمی خواهم ....

بابک دولتی 

 

 


دیگر اشعار : بابک دولتی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

از آن نخست بریدند آس هایم را

بدست علیرضا بابایی در دسته بابک دولتی تاریخ : 93/7/6 ساعت : 5:27 عصر

 

چقدر خاک کنم نعش یاس هایم را
و روی هم بگذارم هراس هایم را

به غیر باخت ، قماری چنین نخواهد داشت
از آن نخست بریدند آس هایم را

زمین بایر من سوگوار باران هاست
به جای نان نخریدند داس هایم را

بگو چه شد که خودم را دوباره گم کردم؟  !
بگو چقدر بگردم لباس هایم را ؟

وزید بادی و روح مرا به غارت برد
نمی شنید کسی التماس هایم را

نمی شود که از آن زخم کهنه دم بزنم
شنود می کند این شب ، تماس هایم را

دلم خوش است به یک احتمال دور از دست
ز من اگر که نگیرند طاس هایم را


بابک دولتی

 


دیگر اشعار : بابک دولتی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن