نپرس از دل تنگم چه زود خواهم رفت
به سمت قول و قراری کبود خواهم رفت
به بوی کهنگی ِ دفتر غزلهایم
که ماه و سال تو را می سرود خواهم رفت
و من به معنی تنها غروب بی پایان
برای دیدن آنچه نبود خواهم رفت
به استجابتت امشب گره نخواهم خورد
به قفلهای شکسته وجود خواهم رفت
به آسمان و شب و آنطرف ستاره ی یخ
به آنچه قلب تو را می ربود خواهم رفت
تو ای تبسم کشمیری ات ملال آور
به کور رنگی چشم حسود خواهم رفت
و لحظه ای که برایم غزل نمی باری
به خشکسالی ِ زاینده رود خواهم رفت
شبیه حلقه ی سیگار خسته ای امشب
دلم گرفته و آخر به دود خواهم رفت
مهدی نژادهاشمی
دیگر اشعار : مهدی نژادهاشمی
نویسنده : علیرضا بابایی