امروز تا فردا دویدن صبر می خواهد
حلوا از این غوره چشیدن صبر می خواهد
ای باغبان ،فصل خزان وقت رسیدن نیست
هر میوه ای تا روز چیدن صبر می خواهد
جز خشت خامی نیست این کوزه که میبینی
تا فوت آخر را دمیدن صبر می خواهد
حرف تولد بحث یک امروز و فردا نیست
هر غنچه ای را پروریدن صبر می خواهد
بیهوده نیست آن پیله های کرم ابریشم
پروانه تا روز پریدن صبر می خواهد
گرچه جداییها شده قانون این دنیا
اما ز خوبان دل بریدن صبر می خواهد
هرگز نبودی ناخدا تا اینکه دریابی
بر کشتی ات ، بادی وزیدن صبر می خواهد
بر این کویر تشنه ی تنها و بی حاصل
محض رضای حق کمی باران چکیدن صبر می خواهد
آنجا که میبینی پلیدی های عالم را
لب را به دندانها گزیدن صبر می خواهد
از آن همه کیهان و ماه و آسمان شب
یک تک ستاره برگزیدن صبر می خواهد
روح رهایی چون دم عیسی ، مسیحاییست
این روح را در جان دمیدن صبر می خواهد
زنجیر بر پای وطن بستند دژخیمان
زنجیر اینها را دریدن صبر می خواهد
گرچه که دشوار است ایام فراق اما
روی مه معشوق دیدن صبر می خواهد
مهدی میان واژه ها بیهوده میگردی
حرف دل ما را شنیدن صبر می خواهد
عاشق مشو ، عاشق مشو ، عاشق مشو . . اما
عاشق که گشتی تا قیامت صبر می خواهد
مهدی جعفری کلشتری
دیگر اشعار : مهدی جعفری کلشتری
نویسنده : علیرضا بابایی