دلتنگ خاطرات توام دم به دم رفیق
حمدی بخوان و در دل تنگم بدم رفیق
یارانِ بیمضایقه تبدیل میشوند
هنگام دشمنیست، نیُفت از قلم رفیق
چشمان بیتفاوتم از ناگهان تهیست
دیگر نه شانه مانده برایم نه غم رفیق
رامشگران سکوت جهان را نواختند
در پنجگاه دلهره با زیر و بم رفیق
حرفی نماندهاست و گلویی که تر کنیم
یعنی رسیدهایم به پایان هم رفیق
بازی تمام شد، همه سرگم رفتناند
در بهت چشمهای تو من باختم رفیق
محمدسعید شاد
دیگر اشعار : محمدسعید شاد
نویسنده : علیرضا بابایی