میشود بغلم کنی؟؟
محکم،
از آنهایی که سرم چفت شود روی قلبت و حتی هوا هم بینمان نباشد...
میشود بغلم کنی؟؟
دلم تنگ است
برای بوی تنت،
برای دستانت که دورم گره شود
و برای حس امنیتی که آغوشت دارد...
میشود بغلم کنی؟؟
هیچ نگویی،
فقط روی موهایم بوسه بکاری
و بگذاری گریه کنم...
و آرام در گوشم بگویی مگر من نباشم که اینجور گریه کنی
میشود بغلم کنی؟؟
تمام شهر میدانند از تو هم پنهان نیست،
همین روزهاست که دلتنگی کاری دستم دهد
و در حسرت لمس دوباره ی آغوشت
برای همیشه بمانم...
میشود بغلم کنی؟؟
#فاطمهجوادی
دیگر اشعار : فاطمهجوادی
نویسنده : علیرضا بابایی