سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 322 ، بازدید دیروز: 411 ، کل بازدیدها: 13094652


صفحه نخست      

هوای چشم های من کمی تا قسمتی ابری است

بدست علیرضا بابایی در دسته علی محمد محمدی تاریخ : 95/6/20 ساعت : 12:2 عصر

هوای چشم های من کمی تا قسمتی ابری است

 

هوای چشم های من کمی تا قسمتی ابری است

ولی چندی است از باران بار آور نشانی نیست

 

نمی دانم برایت از کدامین درد بنویسم ؟

فقط این را بدان این جا نفس ها هم زمستانی است

 

چرا پرسیده ای کی این چنین کرده پریشانش ؟

مگر تو خود نمی دانی فراسوی خیالم کیست ؟

 

تمام فکر و ذکرم این که یک روزی تو می آیی

اگر چه خوب می دانم که این جز آرزویی نیست

 

مردد مانده ام این جا میان ماندن و رفتن

که بین چشم و ابرویت بلاتکلیفی محضی است

 

پل ابروت می گوید : توقف مطلقا ممنوع   !

نگاهت می دهد اما ، به من فرمان که این جا ، ایست !

 

 

"علی محمد محمدی"


دیگر اشعار : علی محمد محمدی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم

بدست علیرضا بابایی در دسته علی محمد محمدی تاریخ : 93/2/13 ساعت : 9:10 صبح

من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم

 

من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم

هر دو دنبال دلِ گمشده ای ، دربدریم

 

ما که محتاج نفسهایِ همیم ، آه ! چرا

از کنار تنِ یخ کرده ی هم می گذریم؟

 

ما دو کبکیم – هواخواهِ هم – امّا افسوس

هردو پر بسته ی چنگالِ قضا و قدَریم

 

آسمان ، یا که قفس !؟ آه ! چه فرقی دارد

سرِ پرواز نداریم که ، بی بال و پَریم

 

حال ، دیگر من و تو ، فاصله مان فرسنگ است

گرچه دیوار به دیوارِ هم و "در " به "دریم "

 

همه ی ترسم از این بود : می آید روزی

من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم

 

علی محمد محمدی


با تشکر از سارا بخاطر پیشنهاد این شعر

دیگر اشعار : علی محمد محمدی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن