یاد آور احوال نزارم، چه بگویم؟
حکاکی بر سنگ مزارم، چه بگویم؟
یک عمر دلم خون شد و گفتم، نشنیدید
حالا که ترک خورده انارم چه بگویم؟
رد قدم رهگذران مانده به قلبم
دفترچه ی صدبرگ چنارم، جه بگویم؟
چشمم به زمین خشک تر از ریشه ی من شد
! از وعده ی هر سال بهارم چه بگویم؟
گفتند بگو خاطره ی شاد چه داری؟
از خاطره هایی که ندارم چه بگویم؟
دریای محبت همه جا هست، ولی حیف
وقتی که نیایند کنارم چه بگویم؟
لب باز کنم، حرف وداع آمده بیرون
من سوت غم انگیز قطارم، چه بگویم؟
علی کریمان
دیگر اشعار : علی کریمان
نویسنده : علیرضا بابایی