اینطرف، من که باز لبریزم
از همین گریههای تکراری
آن طرفتر فرشتهای اما
روبهرویم نشسته انگاری
چشمهایش شبیه خورشیدند
در بلندای آسمانی سبز
خاطراتم دوباره میرویند
رنگ در رنگ، ناگهانی، سبز
روبهرو جادههای بیپایان
میشود در نگاه من تکرار
نیستی ای فرشته ی کوچک
در خیالم نشستهای انگار
من ولی باز همچنان از تو
مینویسم نشسته در باران
از تو گفتن چهقدر شیرین است
مثل یک آرزوی بیپایان...
علی رضا حکمتی
با تشکر از سارا
دیگر اشعار : علی رضا حکمتی
نویسنده : علیرضا بابایی