گنجشک پر، جبریل پر، بابا سه نقطه
من پر، تو پر، هرکس شبیه ما سه نقطه
عمه نه، عمه بالهایش پر ندارد
حالا بماند در خرابه تا سه نقطه
این محو یکدیگر شدن در این خرابه
یا این که ما را میپراند یا سه نقطه
اصلاً چرا من خواستم پیشم بیایی
بابا شما که پا نداری تا سه نقطه
یادت میآید روزهای در مدینه
دو گوشواره داشتم حالا سه نقطه
وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم
میخواستم کاری کنم امّـا سه نقطه
***
انگشت خود را جمع کرد و ناگهان گفت
انگشت پر، انگشتر بابا سه نقطه
دیگر اشعار : علی اکبر لطیفیان
نویسنده : علیرضا بابایی