پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت"
بر باد می دهــم همـه ی بــود خویش را
یعنی تو را به دست خودت می سپارمت
باران بشو ، ببار بــه کاغذ ،سخن بگــو
وقتی که در میان خودم می فشارمت
پایان تو رسیده گل کاغذی من
حتی اگر خاک شوم تا بکارمت
اصرار می کنـــی کـــه مرا زود تر بگو
گاهی چنان سریع که جا می گذارمت
پاییز من ، عزیـــز غــم انگیز برگریـــز
یک روز می رسم و تو را می بهارمت!!!
سید مهدی موسوی
دیگر اشعار : سید مهدی موسوی
نویسنده : علیرضا بابایی