سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 429 ، بازدید دیروز: 411 ، کل بازدیدها: 13094759


صفحه نخست      

انگشت خسته...!

بدست در دسته سید علی صالحی تاریخ : 93/2/27 ساعت : 10:0 عصر

 

 

 

 

آه که چقدر سرانگشت خسته بر بخار این شیشه کشیدم


چقدر کوچه را تا باور آسمان و کبوتر


تا خواب سر شاخه در شوق نور


تا صحبت پسین و پروانه پائیدم و تو نیامدی!


باز عابران، همان عابران خسته ی همیشگی بودند


باز خانه، همان خانه و کوچه، همان کوچه و شهر همان شهر ساکت سالیان!...


من اما از همان اول باران بی قرار می دانستم


دیدار دوباره ما میسر است...!


مرا نان و آبی، علاقه عریانی، ترانه خردی، توشه قناعتی بس بود


تا برای همیشه با اندکی شادمانی و شبی از خواب تو سر کنم.

 

 

 

 



"سید علی صالحی"

............................................................................

"سارا" ی عزیز از تو ممنونیم به خاطر تمام انتخاب های زیبایت!


دیگر اشعار : سید علی صالحی

سلام! حال همه ما خوب است

بدست علیرضا بابایی در دسته سید علی صالحی تاریخ : 92/1/31 ساعت : 11:2 صبح

سلام! حال همه ما خوب است

 

سلام!

حال همه ما خوب است

ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور

که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند

 

با این همه عمری اگر باقی بود

طوری از کنار زندگی می گذرم

که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و

نه این دل ناماندگار بی درمان

 

تا یادم نرفته است،بنویسم

حوالی خواب های ما سال پر بارانی بود

می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه ی باز نیامدن است

اما تو لااقل ،حتا هر وهله،گاهی، هراز گاهی

ببین انعکاس تبسم رویا

شبیه شمایل شقایق نیست!

 

راستی خبرت بدهم

خواب دیده ام خانه ای خریده ام

بی پرده، بی پنجره ،بی در،بی دیوار…

هی بخند!

 

بی پرده بگویمت

چیزی نمانده است،من چهل ساله خواهم شد

فردا را به فال نیک خواهم گرفت

دارد همین لحظه

یک فوج کبوتر سپید

از فراز کوچه ی ما می گذرد

باد بوی نام های کسان من می دهد

یادت می آید رفته بودی

خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟

 

نه ری را جان

نامه ام باید کوتاه باشد

ساده باشد

بی حرفی از ابهام و آینه،

 

از نوبرایت می نویسم

حال همه ی ما خوب است

اما…

 

تو باور مکن

 

سید علی صالحی

 

 


دیگر اشعار : سید علی صالحی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن