چنانچه خواست دلت بی حساب گریه کنی
قسم بخور که فقط با نقاب گریه کنی
خزان ببار ! بهاری شدن خطر دارد
صلاح نیست که با اضطراب گریه کنی
شده ست حال تو را تا غریبه می پرسد
فقط سکوت کنی در جواب گریه کنی ؟
و عشق چیست به جز اینکه سالها هر شب
کنار بالش خود وقت خواب گریه کنی
دلت پر است که گاهی به روی بعضی ها
شبیه اسلحه ای یک خشاب گریه کنی ....
سید سعید صاحب علم
دیگر اشعار : سید سعید صاحب علم
نویسنده :