سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 377 ، بازدید دیروز: 411 ، کل بازدیدها: 13094707


صفحه نخست      

آیینه آن چشمان شهلا را نمی فهمد...

بدست در دسته زینب احمدی تاریخ : 93/2/27 ساعت : 9:0 صبح

 

آیینه آن چشمان شهلا را نمی فهمد

وقتی که معنای تماشا را نمی فهمد


آیینه تنها می تواند روبرو باشد

اندوه آدمهای تنها را نمی فهمد


همراه با ما اشک می ریزد،چه غمخواری!

حتی دلیل گریه ی ما را نمی فهمد


من با نگاهم یک معما طرح کردم،حیف

چشمان تو حل معما را نمی فهمد


موجی که از دریا گریزان شد کجا می رفت

ساحل که دلتنگی دریا را نمی فهمد


هم صحبت آیینه که باشی نمی دانی

آیینه بعضی از غزل ها را نمی فهمد

 

"زینب احمدی"

.....................................................................

درود و سپاس بر "امیر" بابت انتخاب زیبایش!


دیگر اشعار : زینب احمدی

ققنوس از خاکسترش سر بر نخواهد داشت...

بدست در دسته زینب احمدی تاریخ : 93/2/22 ساعت : 12:28 عصر

 

ققنوس  از خاکسترش سر بر نخواهد داشت

پروانه وقتی سوخت خاکستر نخواهد داشت!


افسانه  می سازند  و باور می کنیم  اما

غم نامه ی ما را کسی باور نخواهد داشت


چشمان ِ باران خورده  می دانند پاییزم

از شام گیسوی تو یلداتر نخواهد داشت!


این مزرعــه بـی باغبان و بی مترسک هم

سرزنده می ماند،فقط مادر نخواهد داشت!


مرداب  حسرت  رنگ  نیلوفر  نخواهد  دید

مرداب حسرت عطر نیلوفر نخواهد داشت


این قصه هم روزی به پایان می رسد اما

دیگر  کلاغ  قصه بال و پر نخواهد داشت


چشمی که از شوق تماشای تو می بارید

دیگـر تو را دیگر تو را دیگـر...نخواهد داشت!

 

"زینب احمدی"


دیگر اشعار : زینب احمدی

محبوب کردن