شاخه ای تسلیم باد ناموافق شد شکست
بغضِ چندین ساله تبدیلِ به هق هق شد شکست
دل فقط جنگید و خون از دست داد و زخم خورد
عاقبت مغلوب بی رحمی منطق شدشکست
فکرطوفان را نکردودل به اقیانوس زد
دست درامواج گیسوی تو قایق شد شکست
هرکه شد آیینه ی عبرت همیشه ماندنی ست
هرکسی مانند من آیینه ی دق شد شکست
گل بخواهد یا نخواهد آخرش پژمردن است
رسم بر این است هرگلدان که عاشق شد شکست
حمیدرضا کامرانی
دیگر اشعار : حمیدرضا کامرانی
نویسنده : علیرضا بابایی