وقتی بیایی سینه را ، خانه تکانی می کنم
رنگ تمام پردهها را آسمانی می کنم
وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن
با ذوق ، در دنیای تو شیرین زبانی می کنم
آنقدر خیره مانده ام بر عکسهای کهنه ات
انگار دارم قابها را هم روانی می کنم
طاقت نمی آرم کسی آیینه ات را بشکند
با قیل و قال سنگها هی مهربانی می کنم
من با تمام واژهها اتمام حجت کرده ام
شعر تو را ... شور تو را ... روزی جهانی میکنم
یک جای دنیا – شعر- با هم آشتیمان می دهد
آنوقت هر شب در هوایت شعر خوانی می کنم
دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟!
وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم
حسنا محمدزاده
دیگر اشعار : حسنا محمدزاده
نویسنده : علیرضا بابایی