در این کورانِ تنهایی ، صدای باد آرام است
بیا برگرد شیرینم ، بیا ! فرهاد آرام است
کبوتر با دو چشمانت شکارم کردی و رفتی
صبوری کن دلِ زخمی که آن صیاد آرام است
نباید بگذری از صیدِ زخمی ، عشق جلاد است
در آغوشم بکش این عشق مادرزاد آرام است
نکن شکوه که اشعارم چرا این قدر کوتاه است
دلیلِ ناتوانی نیست ، این فریاد آرام است
بیا چشمان من را باز کن ، راهی نشانم ده
بیا رام تو شد، شیرین بیا ! فرهاد آرام است
امیرطاهری
دیگر اشعار : امیرطاهری
نویسنده : علیرضا بابایی