نه از کسی گله دارم نه با کسی قهرم
کشانده اند چرا پیش قاضی شهرم
شبیه عقربم اما بدون آزارم
که ساختند طبیبانه مرهم از زهرم
اگر سکوت فروشی است! من خریدارم
نداشتند دکانهای بسته ی شهرم
به هیچ آدمی از درد خود نخواهم گفت
فرار می کنم از گوشهای نامحرم
بگیر از آب مرا، با تو جفت خواهم شد
که لنگه کفش رها در مسیر این نهرم
اعظم سعادتمند
دیگر اشعار : اعظم سعادتمند
نویسنده : علیرضا بابایی