علت ناب تغزل!همه ی رویایم
غزلت کو که به پایان برسد غم هایم؟
مدتی شد که نگاه تو نتابید به من
مدتی هست که غرق شب بی فردایم
عوض نام خودم نام ترا می گویم
باز می پرسم از خویش چرا رسوایم؟
محض تو هرچه بهشت است به آتش بکشم
تا که سیبی برسانم به لب حوایم
هرچه می خواهم ازدست تو بگریزم باز
دست مجهول کسی چنگ زده بر پایم
باید ازمن شوی این حرف من لجباز است
کج مکن راه که از راه دگر می آیم..
آرش شفاعی
دیگر اشعار : آرش شفاعی
نویسنده : علیرضا بابایی