قیچی رو برداشتی که تقسیم کنی
عکسی که یاد گار یک جنونه
هرجوری ور میری بازم نمیشه
دستِ تو دور گردنم می مونه
به دفترم خیلی علاقه داره
شومینه اشتهاش بی حد و مرزه
میندازمش بفهمه دوستت دارم
یه مشت غزل مگه چه قدر می ارزه؟
دارم میرم شبیه برگ زردی
که داره از شاخه جدا می افته
یکی همیشه سرجاش می مونه
یکی نمیدونه کجا می افته
کوچ همین جوری خودش شکنجه اس
بیچاره ای اگه پرت بشکنه
پرم شکسته کاش می شد بمونم
جاده الهی کمرت بشکنه
ببین تو تازه اول بهاری
یه چیزی می گم واسه یادگاری
تورو خدا با هرکی عکس گرفتی
دست تو دور گردنش نذاری...
دیگر اشعار : حامد عسکری
نویسنده :