بوی لباس های تو این روزهای سال
عطر شکوفه های انار است و پرتقال
این جا نشسته ام لب ایوان و خسته ام
در من فشرده ی همه ی ابرهای سال
تنگ بلور آب و دوتا ماهی سیاه
مانند چشمهای زلال تو بیخیال
قند و سکوت در دهنت آب می شود
فنجان تو پراست از این واژه های لال
مثل همیشه می رسد این روزها فقط
از تو به من ملامت و از من به تو ملال
بوی شکوفه ها همه جا را گرفته است
با خاطرات تو همه ی روز و ماه و سال
آه ای بهار! پنجره ی خانه را ببند
بگذار تا نفس بکشم در زمان حال
"شیرین خسروی"
دیگر اشعار : شیرین خسروی
نویسنده :