تاریکم ای یلدا، مهتاب میخواهم
لب تشنه ام ای اشک، سیلاب میخواهم
در حسرت موجم، باران کفافم نیست
درمان درد من باران نم نم نیست
پس تشنه میمانم، غرق پریشانی
تا آسمان ها را بر من بگریانی
چشم من از وقتی با عشق تو تر شد
آیین من اینبار آیینه ای تر شد
پیدا شو ای مرحم بر زخم پنهانم
تا صبح دیدارت بیدار میمانم
افشین یداللهی
دیگر اشعار : افشین یداللهی
نویسنده :