یا ما نمی فهمیم یا این ها نمی فهمند
دیوانه ها چیزی از این دنیا نمی فهمند
مانند جمع دانش آموزان مردادی
بر تخته ها زُل می زنند اما نمی فهمند
مردم که حسی بیشتر از خنده ای بی روح
از بغض سنگین مونالیزا نمی فهمند
نوزادهاشان شیر را با خنده می نوشند
زود است اما از همین حالا نمی فهمند!
لعنت بر این تاریخ بی تاریخ آدم ها
وقتی همه " ما "یند و هیچ از " ما " نمی فهمند
مرداب ها همواره در یک خلوت موهوم
جان می دهند و چیزی از دریا نمی فهمند
باید به رسم الخط خنده شعر بنویسیم
این ها زبان گریه ی ما را نمی فهمند
حامد بهاروند
دیگر اشعار : حامد بهاروند
نویسنده :