سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 93 ، بازدید دیروز: 327 ، کل بازدیدها: 13114573


صفحه نخست      

تو ریختی عسل ناب را به کندوها

بدست در دسته پانته آ صفایی بروجنی تاریخ : 93/2/2 ساعت : 9:37 صبح

 

تو ریختی عسل ناب را به کندوها

به رنگ و بوی تو آغشته اند شب بوها

 

شبی به دست تو موگیر از سرم وا شد

و روی شانه ی من ریخت موج گیسوها

 

تو موی ریخته بر شانه را کنار زدی

و صبح سر زد از لابلای شب بوها

 

و ساقه ها همه از برگ ها برهنه شدند

و پیش هم که نشستند آلبالوها_

 

تو مثل باد شدی؛ گردباد ... و می پیچید

صدای خنده ی خلخالها، النگوها

 

و دستهای تو تالاب انزلی شد و ...بعد،

رها شدند در آرامش تنت قوها

***

شبیه لنج رها روی ماسه هایی و باز

چقدر خاطره دارند از تو جاشوها

 

تو نیستی و دلم چکه چکه خون شده است

مکیده اند مرا قطره قطره زالوها

 

«فروغ» نیستم و بی تو خسته ام کرده ست

«جدال روز و شب فرش ها و جارو ها»

 

شنیده ام که به جنگل قدم گذاشته ای

پلنگ وحشی من! خوش به حال آهوها...

 

پانته آ صفایی

دیگر اشعار : پانته آ صفایی بروجنی

محبوب کردن