هرچه کردم نشوم ازتو جدا، بدتر شد
از دل مـا نرود مهر و وفــا ، بدتر شد ...
مثـلا خواســتم این بــار موقـر باشــم
و به جای تو، بگویم که شما ، بدتر شد
آسـمان وقـت قـرار من و تــو ابری بود
تـازه با رفتـن تـو وضـع هـوا بد تر شــد
این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد
بلکه برعکس ، فقط رابطـه ها بد تر شـد
چاره دارو و دوا نیست،که حال بد من
بی تو با خوردن دارو و دوا بد تر شد
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشـق تـو را بدتـر شـد ...
شادی صندوقی
دیگر اشعار : شادی صندوقی
نویسنده :