دوستت دارم چه بیرحمانه باور کن عزیز !
عاشقم یک عاشق دیوانه باور کن عزیز !
گرچه هر شب کار من گریه ست دلواپس نباش
رو به راهم باز خوشبختانه باور کن عزیز !
رو به راهی که شبی با خود تو را تا دور برد
رو به راهی که مرا ویرانه.. باور کن عزیز !
لب مربا، چشم عسل، خامه بناگوش منی
چیده ام با یاد تو صبحانه باور کن عزیز !
چای می ریزم برایت گرچه پیشم نیستی
جای تو خالی ست در این خانه باور کن عزیز !
بغض کرده گوشه این آغوش مانتوی تو را
باز این پیراهن مردانه باور کن عزیز !
گاه من، من نیستم در آینه شاید تویی
لرز دارد هق هق این شانه باور کن عزیز !
گل چنان هستی که تا نام تو را می آورم
می نشیند بر لبم پروانه باور کن عزیز !
نه ! نمی گیرد کسی جای تو را در سینه ام
تا ابد هستی یکی یکدانه باور کن عزیز !
عاقبت یک روز می آیی که دیگر نیستم
اشک شاید.. شکوه آید اما نه، باور کن عزیز !
شهراد میدری
دیگر اشعار : شهراد میدری
نویسنده : علیرضا بابایی