در انتظار فرصتی از دست می روم
بعد از تو من به راحتی از دست می روم
از زندگی اگرچه که رو دست خورده ام
شادم که بی شکایتی از دست می روم
کوتاه بود دست من از خواهشی بزرگ
بی هیچ استجابتی از دست می روم
با مهری از سکوت زبان بسته ام ولی
در آرزوی صحبتی از دست می روم
هر بیت درد می کشم و هی بخاطر ِ
این شعرهای پاپتی از دست می روم
بغضم...! نمی شود که ببارم سبک شوم
بشکن مرا که لعنتی از دست می روم
مرضیه فرمانی
دیگر اشعار : مرضیه فرمانی
نویسنده : علیرضا بابایی