درد من و تمام تبر خورده ها یکی است
باور نمی کنیم که مُردیم مدتی است
آن ها در انتظار دوباره پرنده ای
من فکر بازگشت کسی که نبود و نیست
از هرکجا نرفته به من باز گشته ای
ای بومرنگ خسته ی من! یک نفس بایست
یک عمر می دویم و به جایی نمی رسیم
یک عمر می دویم؟! دویدن برای چیست؟
در پیله خوش تریم... که در چشم روزگار
کفتار و کرم و کفتر و پروانه هم یکی است
بیچاره قلب من؛ که در این جنگل ِ شلوغ
خرگوش ِ مرده زاده شد و... لاک پشت زیست !
مژگان عباسلو
دیگر اشعار : مژگان عباسلو
نویسنده : علیرضا بابایی