بازدید امروز: 556 ، بازدید دیروز: 698 ، کل بازدیدها: 13145151


صفحه نخست      

به بغضم اینهمه سوزن مزن که میترکم

بدست علیرضا بابایی در دسته محمدسعید میرزایی تاریخ : 92/7/13 ساعت : 4:13 عصر

 

انار شو که تمام لب تو را بمکم  به بغضم این‌همه سوزن مزن که می‌ترکم

 

انار شو که تمام لب تو را بمکم

به بغضم این‌همه سوزن مزن که می‌ترکم

 

شب است و عطر خوش نان تازه ی  تن تو

بگو چه کار کنم با دل پر از کپکم؟

 

دهانم آب می‌افتد، چقدر می‌افتد

دهانم آب برایت، انار با نمکم!

 

انار سوخته ام من دل مرا بچلان

نمک بریز و بنوش از دل ترک ترکم

 

شبی که بغض کنی، صبح می‌چکد گل گل

صدای گریة تو از لبان نی‌لبکم

 

مخواه دختر چوپان! که باد حمله کند

به دشت‌های پر از گله‌های شاپرکم

 

تو می‌شوی ملکه-گوشواره‌ات گیلاس

بساز با نخ گیسوت، تاج و قاصدکم

 

شبیه تکة ابری غریبه‌ام تو بگو

به چشمهات که باران کنند نم‌نمکم

 

ببین به دست من- این تا به فرق در مرداب-

بدل شده‌ است به فریاد آخرین کمکم

 

تو چون عروسک خاموش قصه‌ها شده‌ای

و من غریبة شهر هزار آدمکم

 

شبیه غربت یک لاک‌پشت در برکه

همیشه دور و بر چشمهات می‌پلکم

 

محمدسعید میرزایی

 


دیگر اشعار : محمدسعید میرزایی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن