ای معمای شکوفا شدن آسان نشدی
لحظه هایم همه خشکید ، تو باران نشدی
بی تو مشقم شده هر بار ترک بستن خویش
مرگ صد باره ی من دیدی و گریان نشدی
رمز روییدن این خاک قدمهای تو بود
عابر خیس همین تکه بیابان نشدی
یک قدم پیش تر از من شده ای فصل بهار
مژده ی وصل بر این فصل زمستان نشدی
در فقیری چه کنم گرمی بازار تو را
کیمیا گشته حضورت کمی ارزان نشدی
گفتم این بار غزل را به تو زینت بدهم
تو بر این سفره ی بی قافیه مهمان نشدی
غلامرضا ابراهیمی
دیگر اشعار : غلامرضا ابراهیمی
نویسنده : علیرضا بابایی