مگر نمیگویند که هر آدمی
یک بار عاشق می شود؟
پس چرا هر صبح که چشمهات را باز میکنی
دل می بازم باز؟
چرا هربار که از کنارم میگذری
نفست میکشم باز ؟
چرا هربار که میخندی
در آغوشت در به در می شوم باز؟
چرا هر بار که تنت را کشف میکنم
تکه های لباسم بال درمی آورند باز؟
گل قشنگم !
برای ستایش تو
بهشت جای حقیر یست
با همین دستهایم بی قرار
به خدا می رسانمت
عباس معروفی
دیگر اشعار : عباس معروفی
نویسنده : علیرضا بابایی