مباش در پی کتمان ... که این گناه تو نیست
که عشق میرسد از راه و دلبخواه تو نیست
به فکر مسند محکمتری از اینها باش
که عقل مصلحت اندیش تکیه گاه تو نیست
سیاه بختتر از موی سر به زیر تو باد
هر آن که کشته ی ابروی سربهراه تو نیست
سیاه لشگر مویت شکست خورده مباد!
نشان همدلی انگار در سپاه تو نیست
کشیده اند نشابور را به بند و هنوز
خیال صلح درین خیل روسیاه تو نیست
به خویش رحم کن ای شاهدخت کشور حسن
چرا که آینه تاب آور نگاه تو نیست ...
علیرضا بدیع
دیگر اشعار : علیرضا بدیع
نویسنده : علیرضا بابایی