سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 682 ، بازدید دیروز: 411 ، کل بازدیدها: 13095012


صفحه نخست      

در خودم غرق شدم

بدست علیرضا بابایی در دسته محسن مهرپرور تاریخ : 91/12/7 ساعت : 3:41 عصر

 

هر چه فریاد زدم ، هیچ کس آنرا نشنید

 

در خودم غرق شدم ، دست به جائی نرسید

هر چه فریاد زدم ، هیچ کس آنرا نشنید

 

در گل و لای خیالم نفسم بند آمد

دست و پا میزدم و عشق به دادم نرسید

 

دلِ من عاشق نیلوفرِ مردابی بود

او مرا در دل این ورطه ی تاریک کشید

 

عاشقش بودم و او هم به نظر عاشق بود

ظاهرا عشق ! ... و شاید هوسی زشت و پلید

 

دلم از لطف نگاهش پُرِ زیبایی شد

گل نیلوفر من صورتی و زرد و سفید

 

گل نیلوفر من رقص کنان بر امواج

او فقط حالِ دلِ زار مرا می فهمید

 

بین ما فاصله ای بود به نام "مرداب "

عقل میگفت : "از این فاصله باید ترسید"

 

عشق میگفت : "به دریا بزنم قلبم را "

عشق پیروز شد و عقلِ مرا ، دل دزدید

 

دل به دریا زدم و راهی مرداب شدم

آن قدمزار پر از وحشت و لرز و تردید

 

آن قدم زار پر از دلهره و دلتنگی

آن قدمزار پر از شهوت و شوق و امید

 

عازم عشق شدم ، فاصله را پیمودم

تا رسیدم ... دیگری ، آن گل زیبا را چید

 

در خودم غرق شدم ... دست به جائی نرسید

هر چه فریاد زدم ، هیچ کس آنرا نشنید ...

 

در گل و لای خیالم نفسم بند آمد

دست و پا میزدم و عشق به دادم نرسید ...

 

سالیانی ست که از مردن من میگذرد

من مدفون شده در قعر سکوتی جاوید

 

محسن مهرپرور

 


دیگر اشعار : محسن مهرپرور
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن