گره زدم نفسم را به آرزوی شما
ودست و پای دلم را به تار موی شما
به این امید تمام گذشته ام طی شد
که یک نفس بنشینم به روبروی شما
شودبزرگ دل قطره گون کوچک من
ببحرعشق رسدچونکه آب جوی شما
ترانه های بهار ازشما سروده شود
که عطرعاطفه دارد هوای کوی شما
به زیر دین شما رفته ام،جوانه زدم
که غنچه غنچه شوم گل برنگ و بوی شما
بهشت آدم و حوا،بقدر یک سیب است
صفای روضه ی رضوان شدآبروی شما
جمال آینه ایتان جلای حق دارد
نگاه من شده از آن همیشه سوی شما
تمام دفترشعرم فدایتان بادا
غزل کسی نسروده چوگفتگوی شما
ازآنکه آرزوی دیدن خدا دارم...
دویده ام به دل و جان به جستجوی شما
مهدی زکی زاده
http://dehali.parsiblog.com/
دیگر اشعار : مهدی زکی زاده
نویسنده : علیرضا بابایی