سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 457 ، بازدید دیروز: 991 ، کل بازدیدها: 13101037


صفحه نخست      

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

بدست علیرضا بابایی در دسته تاریخ : 91/10/2 ساعت : 6:53 عصر

 

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

 

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم

به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را

به یاد یار دیرین کاروان گم‌کرده رامانم

که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را

بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی

چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را

چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی

که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را

سخن با من نمی‌گوئی الا ای همزبان دل

خدایا با که گویم شکوه‌ی بی همزبانی را

نسیم زلف جانان کو؟ که چون برگ خزان دیده

به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را

به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان

خدایا بر مگردان این بلای آسمانی را

نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن

که از آب بقا جوئید عمر جاودانی را

 

شهریار

 


دیگر اشعار :
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن