چه شود پر شود از حجم لطیفت بغلم
نازکم! دلبرکم! شور کلامم! غزلم!
گرچه لشکر کشد از هر طرفی غم سویم
تلخی ای نیست چو الطاف تو باشد عسلم!
عشوه های تو در آشوب دلم بی بدل اند
من هم ای زلزله در درک لبت بی بدلم
در لبت مستی انواع شراب ناب است
من اگر مست ام و لایعقلم از این قبَلم
چون شد آن راز گشاینده در آغوش تو کشف
باز شد چم و خم معنی خیرالعملم
تو بگو بوسه چه آداب و رسومی دارد
تا من اجرا کنم ای که چو تویی بی جدلم
تا دلم بهره ور از معجزه ی صلح تو شد
فارغ از جنگ و هیاهوی میان مللم
م_هادی_جهان_آبادی
دیگر اشعار :
نویسنده : علیرضا بابایی