شادی و غم بعد از این در چشم من مثل همند
روزهایم بی تو، با شب کاملا مثل همند
بین امروز من و دیروز هایم فرق نیست
ساختن با او و بی تو، سوختن مثل همند
هی نگو مثل خودت دیوانه ات هستم، مگر
جنس احساس و جنون مرد و زن مثل همند؟!
گرچه خاطر خواه های شاعری داری، ولی
شعرهای دیگران و شعر من مثل همند؟!
غیرِ آغوشت نخواه آرام باشم هیچ جا
عطر و بوی غربت و خاک وطن مثل همند؟!
***
بی تو در روز عروسی بی گمان در خاطرم
تور دور دامن و بند کفن مثل همند
زینب اکبری
دیگر اشعار : زینب اکبری
نویسنده : علیرضا بابایی