میان گیسوانت دستهایم گم شدن دارد
دلم در عمق چشمت، شوری از مردم شدن دارد
هوس کردم بیافتم ازنگاهت روی لبهایت
بچینم بوسه ای که حسرت گندم شدن دارد
تو معصومه ترین زیبای دنیایی بدون شک
که هر شهری به پیش پات میل قم شدن دارد
اگر آتش به دستان تو درهرقصه ای افتد
سیاوش هم یقینا غصهی هیزم شدن دارد
درون فصل های شعر نخستین مبتلا هستم
بگو آبی چشمانت تب چندم شدن دارد
بیا سر به سرم بگذار مهتابی ترین بانو
میان گیسوانت دستهایم گم شدن دارد
سیدمرتضی سجادی
دیگر اشعار : سیدمرتضی سجادی
نویسنده : علیرضا بابایی