![](http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/poem/df28fea33548da0e9af1ba9b64366072.gif)
سلام ای عشق دیروزی،منم آن رفته از یادی
که روزی چشمهایم را،به دنیایی نمیدادی
سلام ای رفته از دستی،که میدانم نمی آیی
و میدانم برای من،امیدی رفته بر بادی
به خاطر داریَم آیا؟!به خاطر دارمت آری!
سلام ای باور پاکی،که از چشمم نیفتادی
قلم آبستنِ بغضی،که میپیچد به خود هرشب
و میزاید تو را با درد،شبیهِ حس ِ میلادی
اسیر عشق من بودی،زمانی...لحظه ای...روزی
رهایت کردم و گفتم:پرستویم تو آزادی!
نوشتی:بی تو میمیرم،خرابت میشوم عمری
کنون فردای دیروز است،ببین حالا چه آبادی!!
محمدرضا_نظری
دیگر اشعار : محمدرضا نظری
نویسنده : علیرضا بابایی