تمام سهم من از عشق
همین واژه های بارانی ست
این ریحانه های آبی کوچک
با قلبی از آفتابُ
خون سرخ شقایق
در جویبار رگ هاشان
زیر سقف خیالی
که بوی نای تو پیچید ست
و در ایوان سیلاب هاشان
یاد چار فصل تو می وزد
بوریاشان
حصیر خیس دلتنگی
و رواندازشان
خیال نازک تو ست
تمام سهم من از عشق
همین واژه های دلداده ست
که هر شب
زیباترین آرزوی مرا خواب می بینند
تو در من پیدا شوی
و من چون شکوفه های بالادست
در آسمان عشق گشوده می شوم
تمام سهم من از عشق
همین واژه های صبور ست
که در فکر تو ساکت اند !
.
ناشناس
دیگر اشعار : ناشناس
نویسنده : علیرضا بابایی