![](http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/poem/df28fea33548da0e9af1ba9b64366072.gif)
هوا هوای شکفتن هوای باران است
چقدر در تن تو آرزو فراوان است
همیشه می چکم از پلک های تو نم نم
از آن شبی که غزل رسم وراه انسان است
از آن شبی که تو رفتی پلنگ وحشی کوه
اسیر سایه ی حیرانی بیابان است
عقاب قله نشینی مگر که در دل دشت
به رغم چشم قشنگت بهار پنهان است
عزیز مصر نگاهت بجرم سر پیچی
چه سالهای سیاهی اسیر زندان است
قبیله را بتکان تا برای کوچیدن
ببینی آتش این دل چقدر سوزان است
برای وصل تو از من عبور باید کرد
همیشه خنده ی جانکاه روبه پایان است
غروب آخر ماهی که با تو رقصیدم
هنوز در دل من یک شکوه پنهان است
اشاره کن که ببارم میان قحطی ها
هوا هوای شکفتن هوای باران است
جابر ترمک
دیگر اشعار :
نویسنده : علیرضا بابایی