سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 758 ، بازدید دیروز: 805 ، کل بازدیدها: 13096840


صفحه نخست      

می میرم از جدایی

بدست علیرضا بابایی در دسته تاریخ : 94/5/22 ساعت : 4:54 عصر

ماهی مرده کنار ساحل

 

ماهی به آب گفتا ، من عاشق تو هستم    

از لذت حضورت ، می را نخورده مستم

 

آیا تو میپذیری ، عشق خدائیم را؟

تا این که بر نتابی ، دیگر جدائیم را

 

آب روان به ماهی ، گفتا که باشد اما    

لطفا بده مجالی ، تا صبح روز فردا

 

باید که خلوتی با ، افکار خود نمایم

اینجا بمان که فردا ، با پاسخت بیایم

 

ماهی قبول کرد و ، آب روان گذر کرد  

تنها برای یک شب ، از پیش او سفر کرد

 

وقتی که آمدش باز ، تا این که گوید آری

یک حجله دید و عکسی ، بر آن به یادگاری

 

خود را ز پیش ماهی ، دیشب که برده بودش

آن شاه ماهی عشق ، بی آب مرده بودش

 

نالید و یادش افتاد ، از ماهی آن صدایی

وقتی که گفت با عشق ، می میرم از جدایی

 

ای کاش آب می ماند ، آن شب کنار ماهی..
ماهی دلش نمی مرد ، از درد بی وفایی!!

آری من و شما هم ، مانند آب و ماهی..
یک لحظه غفلت از هم ، یعنی همین جدایی!!

.

ناشناس


دیگر اشعار :
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن