نمیدانم که میدانی،ولی بد جور دلتنگم
برای دیدنت با هر چه مانع هست می جنگم
به خوردم می دهد هر لحظه دوریّ تو حسرت را
منی که خسته از این جاده فرسنگ فرسنگم
من و فرهاد از یک طایفه هستیم؛نگذارم
که تا جان در بدن دارم تو را گیرند از چنگم
تو میخوانی و دنیا می شود رقاصه ات،برعکس
شبیهت نیستم حتی، غم انگیزم، بد آهنگم
خدا لعنت کند این بی تو بودن را که دق کردم
نمیدانم که میدانی، ولی بد جور دلتنگم
"فرزاد نظافتی"
...........................................................................................................
"رویا صادقی" عزیز،همیشه انتخابت بهترین بوده...متشکرم!
دیگر اشعار :
نویسنده :