![](http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/poem/df28fea33548da0e9af1ba9b64366072.gif)
جنگ صفین ،
پدر خواست که تضعیف کند روحیه دشمن خود را
بکشد گوشه ای از قدرت بازوی خودش را به تماشا
پسر شاه چنان ماه و مبهوت تماشای خودش یوسف در چاه
و از شیوه جنگ آوری رزم و نبرد پدر آگاه
و از هر نظر انگار خود شخص ید الله
پسر لایق لا حول و لا قوه الا بالله
پدر عمامه خود را به سر و روی پسر بست که از چشم و نظر دور بماند...
سپس آرام به او گفت : برو تا که در این معرکه غوغا بکنی
اما پسر شیر مبادا بروی جنگ نمایان بکنی ای مرد
فقط گرد و غباری کن و برگرد
که تو پشت و پناه سپه روز مبادای حسینی ،
و کنون روز دهم روز مباداست...
"نا شناس"
....................................................................................
فایل صوتی اجرای کامل این قطعه(سلحشور)
دیگر اشعار :
نویسنده :