
دار و ندارم را خزان از من بریدست
برگرد ، تنهایی امان از من بریدست
روزی مجالی داشتم گاهی بگریم
امروز آن را هم جهان از من بریدست
اکنون به دنبالِ رفیقی نیمه راهم
آغاز راه آن مهربان از من بریدست
توفانی آمد آشیانم را به هم ریخت
آرامشم را آشیان از من بریدست
گیرم عقابم ، ای پرستوهای وحشی
آسوده باشید ، آسمان از من بریدست
توفان ! رها کن برگ های مرده ام را
دیریست مهر باغبان از من بریدست
با سنگ روزی می گرفت از من سراغی
آن سنگ دل هم بی گمان از من بریدست
ابوالفضل صمدی
دیگر اشعار : ابوالفضل صمدی
نویسنده : علیرضا بابایی