• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : از همان روزي که در باران سوارم کرده اي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 47 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    + sara 

    کاش ميدانستم … به چه مي انديشي ؟
    که چنين گاه به گاه
    مي سُراني بر چشم … غزلِ داغ نگاه !
    مي سُرائي از لب … شعر مستانه ي آه !

    راز زيبايي مژگان سياه
    در همين قطره ي لغزنده ي غم … پنهان است !
    و سرودن از تو
    با صراحت ! بي ترس ! … باز هم کتمان است !

    کاش ميدانستم … به چه مي انديشي ؟
    رنج واندوه کدامين خواهش
    نقش لبخند لبت را بُرده ؟
    نغمه ي زرد کدامين پاييز
    غنچه ي قلب تو را پژمرده ؟

    کاش ميدانستي … به چه مي انديشم ؟
    که چنين مبهوتم …
    من فقط جرعه اي از مهر تو را نوشيدم !
    با تو اي ترجمه ي عشق ، “خدا” را ديدم !

    آه ، اي ميکده ام !
    گاه بيداري را
    از من و بيخبري هيچ مخواه !
    که من از مستي خود هشيارم !

    کاش ميدانستي … به چه مي انديشم ؟
    کاش ميدانستي …

    + sara 
    يک نفر از حال من پرسيد و بعد
    در حريم ذهن من چرخيد و بعد
    بي تفاوت ازحضورش آسمان
    بي محابا لحظه اي باريد و بعد
    يک به يک جاي قدم هايش شکفت
    دست هاي عاشقم لرزيد و بعد
    يک صداي دلنشين از پشت سر
    در فضاي خاطرم پيچيد و بعد
    آرزويي در وجودم ريشه زد
    چشمه اي از عاطفه جوشيد و بعد
    روي پرچين سايه اي پروانه وار
    مست شد، بي تار و دف رقصيـد و بعد
    چشم او با شعر من پيوند خورد
    از حدودش غنچه اي روييد و بعد
    عقربه بر روي صفر عاشقي
    يک تبسم، يک تکان، تاييد و بعد
    يک سبدنسرين و لاله، يک غزل
    يک افق، يک بي کران، خورشيد و بعد
    يک تلنگر بربناي خاطرات!
    يک دروغ واقعي، ترديد و بعد
    خواب بودم روي دفتر در اتاق
    يک نفر بر شعر من خنديـد و بعد
    پوريا بيگي
    + sara 

    تو را که ديدم، ديدم که شعر يعني تو…
    به اين نتيجه رسيدم که شعر يعني تو…

    کسي نبود و -چه بهتر! تو را نمي ديدند…-
    بلند داد کشيدم که شعر يعني تو…

    نيامدي و گذشت اين همه به شعر سکوت
    تو اي سکوت سپيدم که شعر يعني تو،

    دليل خوب تر از اين دگر چه مي خواهي؟
    من از خود تو شنيدم که شعر يعني تو…

    مباد تا که غروري بگيردش خواندم
    به گوش شعر جديدم که شعر يعني تو

    جواد شيخ الاسلامي

    + sara 
    من و تو هر دو به يک شهر و ز هم بي خبريم
    هر دو دنبال دلِ گمشده اي ، دربدريم
    ما که محتاج نفسهايِ هميم ، آه ! چرا
    از کنار تنِ يخ کرده ي هم مي گذريم؟
    ما دو کبکيم – هواخواهِ هم – امّا افسوس
    هردو پر بسته ي چنگالِ قضا و قدَريم
    آسمان ، يا که قفس !؟ آه ! چه فرقي دارد
    سرِ پرواز نداريم که ، بي بال و پَريم
    حال ، ديگر من و تو ، فاصله مان فرسنگ است
    گرچه ديوار به ديوارِ هم و "در " به "دريم "
    همه ي ترسم از اين بود : مي آيد روزي
    من و تو هر دو به يک شهر و ز هم بي خبريم
    علي محمد محمدي
    پاسخ

    درج شد
    + sara 

    مي رسم، اما سلام انگار يادم مي رود
    شاعري آشفته ام هنجار يادم مي رود

    با دلم اينگونه عادت کن بيا بر دل مگير
    بعد از اين هر چيز يا هر کار يادم مي رود

    من پر از دردم پر از دردم پر از دردم ولي
    تا نگاهت مي کنم انگار يادم مي رود

    راستي چنديست مي خواهم بگويم بي شمار
    دوستت دارم، ولي هر بار يادم مي رود

    مست و سرشاري ز عطر صبح تا مي بينمت
    وحشت شب هاي تلخ و تار يادم مي رود

    شب تو را در خواب مي بينم همين را يادم است
    قصه را تا مي شوم بيدار يادم مي رود

    من پر از شور غزل هاي تو ام اما چرا
    تا به دستم مي دهي خودکار يادم مي رود؟

    نجمه زارع

    پاسخ

    تشکر بابت شعر هاي زيبا ، حتمن درج خواهند شد
    + sara 
    دوباره مي سرايمت تو را که شاعرانه اي
    بهانه مي کند دلم تو را که بي بهانه اي
    هميشه چشم هاي تو دليل شعرهاي من
    ميان اين همه غزل فقط تو عاشقانه اي
    خدا تو را نيافريد مگر براي قلب من
    که از تبار صبحي و زلال صادقانه اي
    بخند خنده هاي تو بهانه ي ترانه هاست
    دليل هر سکوتي و شروع هر ترانه اي
    تو ضربدر دل مني و حاصل شما غزل
    هميشه جذر تو منم تويي که بي کرانه اي
    نهاد بي گزاره اي اگر چه بي خبر ولي
    رسيدي و براي من هميشه جاودانه اي
    رضا قريشي نژاد
    + sara 
    من هستم و دوباره دلي بي قرار تو
    اين کوچه هاي خسته ي چشم انتظار تو
    منظومه ي بلند غزل هاي ناز من!
    خورشيد هم ستاره شود در مدار تو
    زيبا ترين تغزل باراني مني
    مي بالد عاشقانه غزل در بهار تو
    عطري نجيب مي وزد از واژه هاي من
    هرگز نبوده اين همه شعرم دچار تو
    بخشيدم عاشقانه دلم را به چشمهات
    باشد که بي بهانه شود در کنار تو
    جايي که عشق نيز دچار تو مي شود
    از من عجيب نيست شوم بي قرار تو
    رضا قريشي نژاد
    پاسخ

    خيلي عالي بود
    + sara 

    حالا چرا جوون مردم و ضايع ميکني

    ولي اگه دوباره تکراري فرستادم شما اون شعرم و ديگه اينجا درج نکنيد ممنون

    + sara 

    آقااااااااااااااااااااااااااا

    خيلي سخته من همينجا باشم بهتره

    پاسخ

    اونقدر ها هم سخت نبود
    + sara 

    هر روز ميروم به مسيري ک ديدمت
    جايي که عاشقانه به جانم خريدمت
    جايي که ديدم اي گل زيبا شکفته اي
    اما براي اينکه بماني نچيدمت
    يادم نرفته است که چشمان خسته ام
    افتاده در نگاه تو بود و نديدمت
    يعني نديدم آمده باشي براي من
    اما به چشم آمده ها مي کشيدمت
    حتي ب جاي اينکه بچينم تو را زخاک
    يک عمر عاشقانه فقط پروريدمت
    ديوانه ام که با همه ي بي وفاييت
    سي سال مي نوشتم و مي شنيدمت
    آري براي اينکه بداني چه مي کشم
    هر روز ميروم به مسيري ک ديدمت……..!

    فرامرز عرب عامري

    پاسخ

    اين شعر زيبا قبلن درج شده فکر کنم
    + sara 

    تا صبحدم به ياد تو شب را قدم زدم
    آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

    با آسمان مفاخره کرديم تا سحر
    او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم

    او با شهاب بر شب تب کرده خط کشيد
    من برق چشم ملتهبت را رقم زدم

    تا کور سوي اخترکان بشکند همه
    از نام تو به بام افق ها ،‌ علم زدم

    با وامي از نگاه تو خورشيد هاي شب
    نظم قديم شام و سحر را به هم زدم

    هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
    تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

    تا عشق چون نسيم به خاکسترم وزد
    شک از تو وام کردم و در باورم زدم

    از شادي ام مپرس که من نيز در ازل
    همراه خواجه قرعه ي قسمت به غم زدم

    «حسين منزوي»

    پاسخ

    ممنون ، خيلي زبا ، حتمن درج ميشه
    + sara 

    چشمانت را ميان کداميک از ستارگان جا گذاشته اي

    که هر شب مي درخشند بي پروا

    ميان حجم خالي تنهايي شب

    کمي مرا ببين..........


    پاسخ

    از خودتون بود عايا؟
    + sara 
    من انتظار تو را ميکشم ،تو مرا از انتظار مي کشي...لعنت به هر چه فتحه و ضمه و کسره
    پاسخ

    لعنت به هر چه فتحه و ضمه و کسره ، وااااااا ، با اين فتحه و کسره چيکار داريد :)) يکي ديگه اين کارا رو مي کنه دق دليتون رو سر فتحه و کسره و ضمه خالي مي کنيد
    + sara 
    مي خواهمت در شب ويراني غزل جا مانده روي ثانيه ها رد پاي تو مي خواهمت ترنم شيرين عاشقي باراني ام..بخوان..بهانه بودن..صداي تو
    + sara 
    سلام اول تبريک ميگم بهتون به خاطر انتخاب زيباتون بعد با اجازتون از روش يه کپي واسه خودم برداشتم
    پاسخ

    سلام ، ممنون :) ، موفق باشيد
     <      1   2   3   4      >