سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 127 ، بازدید دیروز: 787 ، کل بازدیدها: 12953010


صفحه نخست      

از همان روزی که در باران سوارم کرده ای

بدست علیرضا بابایی در دسته مهدی ذوالقدر تاریخ : 92/7/19 ساعت : 12:9 صبح

 

از همان روزی که در باران سوارم کرده‌ای

 

از همان روزی که در باران سوارم کرده‌ای

با نگاهت هیچ میدانی چکارم کرده‌ای؟

 

با تو تنها یک خیابان همسفر بودم ولی

با همان یک لحظه عمری بی‌قرارم کرده‌ای

 

جرعه‌ای لبخند گیرا - از شراب جامدت

بر دلم پاشیده‌ای - دائم _خمارم کرده‌ای

 

موج مویت برده و غرق خیالم کرده‌است

روسری روی سرت بود و دچارم کرده‌ای!

 

تازه فهمیدم که حافظ در چه دامی شد اسیر

با نگاهت، خنده‌ات ، مویت ، شکارم کرده‌ای

 

در خیابان اولین عابر منم هر صبح زود

در همان جایی که روزی غصه دارم کرده‌ای

 

رأس ساعت میرسی ، می‌بینمت ، ردمیشوی....

کم محلی می‌کنی بی اعتبارم کرده‌ای

 

من مهندس بوده‌ام دلدادگی شأنم نبود

تازگی ها گل فروشی تازه‌کارم کرده‌ای

 

در نگاه دیگران پیش از تو عاقل بوده‌ام

خوب‌کردی آمدی....مجنون تبارم کرده‌ای

 

در ولا الضالین حمدم خدشه‌ای وارد نبود

وای ِ من ، محتاج یک رکعت شمارم کرده‌ای

 

مهدی ذوالقدر


دیگر اشعار : مهدی ذوالقدر
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن