• وبلاگ : نبض شعر
  • يادداشت : از همان روزي که در باران سوارم کرده اي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 47 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + sara 

    مرا شکستي و من باز با تو بد نشدم

    نشد شبيه تو باشم, نشد, بلد نشدم

    اگرچه شد بدي ات زخم بر دلم بزند

    ولي نشد که خيال تو را به هم بزند

    بدي نمي کنم و از دلم نمي آيد

    مني که از بدي ات هم بدم نمي آيد

    نشسته اي به دلم مثل پيرهن به تنم

    گذشته کار من از اينکه , از تو دل بکنم

    مزن به اين در و آن در که دست بردارم

    تو هر چه هم بکني باز دوستت دارم

    خوشم به حال دلم که به درد تن داده است

    خوشم, همينکه خيال تو را به من داده است..

    سميه محمديان



    پاسخ

    تشکر ، خيلي زيبا بود