سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 372 ، بازدید دیروز: 716 ، کل بازدیدها: 12980112


صفحه نخست      

می روم به سمت شام ِ چشم هات

بدست علیرضا بابایی در دسته محرم تاریخ : 91/9/3 ساعت : 11:30 صبح

محرم در طاقانک

 

 

می روم به سمت شام ِ چشم هات ، گریه ام ولی امان نمی دهد

زینب ام کجای ِ سرگذشت تو ، طعم ِ تلخ ِ شوکران نمی دهد؟!

 

با دل شکسته ات چه کرده اند , یک هزاره بغض آسمان شکست

اشک ها ولی تسلی کمی ، بر دل شکسته مان نمی دهد

 

این گرسنگان نام ها و ننگ ، دور کشته های ما چه می کنند

چیست جز لباس کهنه برتنش ، خون تازه بوی نان نمی دهد

 

از چه رو نوشته شد برای تو ، روزهای تشنگی ِ ممتدات

ای سخاوت ِ تمام ابرها ، ممتحن که امتحان نمی دهد

 

 باز هم دهان چاه بسته است، نعره ی غریبی پدر کجاست !

پاسخ شقاوت زمانه را ، شیرخوار بی زبان نمی دهد

 

می روی چه بی پناه و خسته در، شام تار غربت جهانی ات

ماهتاب روشن عشیره ات ، دست پس چرا تکان نمی دهد

 

حلقه حلقه درد می شود به پات ، ضجه ی تمام گوشواره ها

خواستم بگویم از نهایتش !!!! گریه ام ولی امان نمی دهد

 ....................

خطبه ای بخوان بگو برای ما , بی سری که سربلندِ کوثر است

فصل آخرِ تمام قصه ها ، قهرمان قصه جان نمی دهد

 

نسیم پریشان

 


دیگر اشعار : محرم
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن