كل عناوين نوشته هاي (
آرشيو شده
)
عليرضا بابايي
عليرضا بابايي
[ شناسنامه ]
با قلب من اي عشق، کاري کن که بايد
......
جمعه 92/7/12
به ظاهر زائرم اما زيارت را نمي فهمم
......
سه شنبه 92/7/2
تو هم به فکر مني حاضرم قسم بخورم
......
يكشنبه 92/6/31
خيره ام در چشمِ خيست حسرتم را درک کن
......
يكشنبه 92/6/31
دكتر سلام! روح و تنم درد مي كند
......
شنبه 92/6/30
دل بسته ام به خط و به آن خال ... بگذريم
......
شنبه 92/6/30
تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ي باز کجا ؟
......
چهارشنبه 92/6/13
بوي سيب مي دهد تمام خاطرم براي چيست؟
......
سه شنبه 92/6/12
مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم
......
يكشنبه 92/6/10
گرچه گاهي بالشم از گريه تا فردا تر است
......
يكشنبه 92/6/10
بعد از آن سيب من آدم شده ام مي داني !؟
......
يكشنبه 92/6/10
حيف از نقش خيالي که توهم شده است
......
پنج شنبه 92/6/7
بي تو اين شهر برايم قفسي دلگير است
......
چهارشنبه 92/6/6
اي معماي شکوفا شدن آسان نشدي
......
چهارشنبه 92/6/6
معني بخشيدن يک دل به يک لبخند چيست؟
......
چهارشنبه 92/6/6
<
<<
61
62
63
64
65
>>
>
==>
ليست غير آرشيوي ها
سفارش تبليغ